در سایه‌ی چنار، با بوی ادکلن فرنگی

دهه‌ی بیست شمسی، سال‌هایی بود که مد، بی‌صدا از پنجره‌های خانه‌های اعیان‌نشین خزیده بود توی جان زن‌ها.

کسانی که تا چند سال پیش، چارقد و قبای چین‌دار به تن داشتند، حالا در لباس‌هایی قدم می‌زدند که الگوهایش از مجلات فرنگی، از دختران پاریسی یا بانوان دربار پهلوی آمده بود.

در روایت این عکس زن ایستاده در این عکس، احتمالاً از همان خانواده‌هایی‌ست که پیش‌تر، در عمارت‌هایی با پنجره‌های ارسی زندگی می‌کردند. حالا اما با پیراهنی ساده و گل‌دوزی‌شده، و کلاهی کوچک که گل‌های پارچه‌ای به آن دوخته شده، آماده‌ی رفتن به یک میهمانی عصرانه یا شاید جشن عروسی‌ست.

مد چنان رخنه کرده بود که حتی زن‌های درشت‌اندام ــ که در دوره‌ی قاجار نشانه‌ی «برخورداری» و زیبایی محسوب می‌شدند ــ حالا هوس می‌کردند لباس‌هایی را به تن کنند که در اصل برای زنان باریک‌اندام اروپایی طراحی شده بود.
لباس‌هایی که نه تنها فرم بدن را نشان می‌داد، بلکه به‌نوعی، زنی نو را به تصویر می‌کشید: زنی اجتماعی، فعال، ایستاده در میدان.

کنار او، مردی با لباس رسمی، کت بلند و شق‌ورقی که در اصطلاح فرنگی به آن frock coat می‌گفتند ــ مدلی که جلویش بسته بود و پایینش از پشت بلندتر می‌شد. نوعی پوشش اشرافی، مخصوص مجالس رسمی، که با دستکش و کلاه همراه می‌شد. کلاه در دستش، نشانه‌ای‌ست از ادب یا آمادگی برای ورود به جایی رسمی‌تر.

این عکس، فقط یک یادگاری خانوادگی نیست. سندی‌ست از دوران گذار؛
از زمانی که «فرنگی‌مآب» بودن، دیگر ناسزا نبود، بلکه نشانی از طبقه و فهم زمانه بود.
تهران، هنوز آن‌قدر مدرن نشده بود، ولی زن‌ها، پیش‌تر از شهر، راه افتاده بودند.

و آن درخت چنار، بی‌خبر از همه‌چیز، شاهدی خاموش بود بر عصری که در آن، مد نه فقط پوشش، که بخشی از هویت تازه شده بود.

*حورا خاکدامن/کیوریتور و ژورنالیست خبری

 

در سایه‌ی چنار، با بوی ادکلن فرنگی

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: